loading...
پورتال حقوقی سید محمد حسنی
سید محمد حسنی بازدید : 75 یکشنبه 10 شهریور 1392 نظرات (5)
 1. تعريف نكاح

از ميان تعريف هايي كه براي نكاح وجود دارد، به سه تعريف اشاره مي كنيم:
الف) «نكاح، قراردادي است كه به موجب آن، زن و مرد در زندگي با يكديگر شريك و متحد شده، خانواده اي تشكيل مي دهند».
ب) «نكاح، عقدي است كه به موجب آن، زن و مردي به منظور تشكيل خانواده و شركت در زندگي با هم متحد مي شوند».

·         ۱. تعريف نكاح

از ميان تعريف هايي كه براي نكاح وجود دارد، به سه تعريف اشاره مي كنيم:
الف) «نكاح، قراردادي است كه به موجب آن، زن و مرد در زندگي با يكديگر شريك و متحد شده، خانواده اي تشكيل مي دهند».
ب) «نكاح، عقدي است كه به موجب آن، زن و مردي به منظور تشكيل خانواده و شركت در زندگي با هم متحد مي شوند».
ج) «نكاح، رابطه اي است حقوقي ـ عاطفي كه به وسيله عقد، بين زن و مرد حاصل مي گردد و به آنها حق مي دهد كه با يكديگر زندگي كنند و مظهر بارز اين رابطه، حق تمتع جنسي است».
تعريف سوم، هر دو نوع نكاح؛ يعني ازدواج دايم و موقت را دربر مي گيرد، در حالي كه دو تعريف اول، چنين نيست و تنها شامل ازدواج دايم مي شود. ازاين رو، ناقص است؛ زيرا در نكاح موقت، هدف تشكيل خانواده به معني واقعي آن نيست و اين مطلب از احكام و قوانين آن مشخص مي شود، بلكه هدف نكاح موقت، تأمين نيازهاي غريزي زن و مرد در زمان محدود است. البته برخي از حقوق دانان معتقدند نكاح موقت نيز نوعي خانواده را تشكيل مي دهد، اگرچه استحكام خانواده در نكاح دايم را ندارد.

  • ۲.اقسام نکاح

 نکاح دو قسم است: دايم و منقطع. در انجام وظايف زناشويي بين اين دو گونه نکاح هيچ تفاوتي وجود ندارد ،اما هر يک از آنها آثاري دارند. نکاح دايم اصلاً قيد زماني ندارد و تا آخر عمر است اما در نکاح منقطع حتماً بايد قيد زمان را مطرح کنند.

  • ۳.شرایط نکاح موقت
  • نکاح موقت دو رکن دارد: 1) زمان معين 2) اجرت معين. عدم وجود اين دو رکن نکاح را باطل مي کند. اگر در نکاح دايم مهريه تعيين نشود بعدها مي توانند به صورت مهر المثل، مهريه را تعيين بکنند.( مهريه اي که در زمان عقد تعيين مي شود به مهر المسمي معروف است) آثار نکاح موقت نکاح موقت داراي مهريه است اما در نکاح موقت زن مستحق نفقه نمي باشد مگر اينکه در حين عقد شرط کرده باشد. نکته ديگر ارث است. اگر زوج بميرد،زوجه از او ارث نمي برد اما فرزندان به دنيا آمده از ازدواج موقت ،ارث مي برند.در ازدواج دايم مرد مي تواند زن خود را از اشتغال محروم کند و تعيين محل سکونت از حقوق مرد است که اين دو مورد در ازدواج موقت صادق نيست. آثار نکاح دايم اگر در نکاح دايم مهريه تعيين نشود بعداً مي توانند با توافق يکديگر يا با نظر دادگاه، مهريه را تعيين کنند که به آن مهر المثل يا مهر المتعه مي گويند اما در ازدواج موقت بدون تعيين مهريه عقد باطل است .
  • ۴.شرایط نکاح دایم

زن در نکاح دايم بر خلاف نکاح موقت ، به محض وقوع عقد مستحق نفقه است. از نظر ارث، در نکاح دايم زوجين در صورت مرگ از همديگر ارث مي برند . در نکاح دايم، حق مسکن با مرد است ،زيرا مسائل اقتصادي را مرد تأمين مي کند مگر اينکه در زمان عقد، زن شرط کند که حق مسکن با او باشد. در نکاح دايم مرد مي تواند زن را از اشتغال منع کند. در اين مسأله هم زن مي تواند با شرط ضمن عقد، اين حق را از همسرش بگيرد. نفقه مسأله نفقه از مسائل بنيادي خانواده است. منظور از نفقه تأمين مايحتاج زندگي يک زن بر اساس عرف جامعه، شئون يک زن و استطاعت مالي مرد مي باشد .نفقه شامل: خوراک، پوشاک، دارو، درمان، مسکن و ساير موارد مي شود. در پرداخت نفقه به افراد واجب النفقه اولويت وجود دارد .مثلاً نفقه همسر بر نفقه ساير اقرباي واجب النفقه، مقدم است. زن زماني مي تواند در منزل انتخاب شده توسط مرد سکونت ننمايد که : 1 ) در حين عقد از شرط استفاده کرده باشد. 2) زن بيم آن را داشته باشدکه از لحاظ جسمي و روحي، حيثيتي و يا مالي به او آسيبي وارد آيد . زن بايد اين مسائل را براي دادگاه بيان کند و دادگاه پس از بررسي مرد را مکلف مي کند تا تعيين تکليف نهايي، مسکن مستقلي را براي او انتخاب کند. تعيين تکليف مسکن فرزندان بعد از طلاق: مسکن جزئي از نفقه محسوب مي شود. از آن جايي که نفقه فرزندان پس از طلاق به عهده پدر است ، به طريق اولي تعيين مسکن نيز با پدر مي باشد . حقوق مشترک زن و شوهر در قانون / تکاليف مشترک زن و شوهر در قانون /آثار رياست شوهر بر خانواده / آثار مالي و غير مالي نکاح استقلال مطلق زن و مرد بعد از ازدواج به استقلال نسبي مرکب تبديل مي شودکه اين استقلال را علما، ترکيب مزجي ناميده اند. زوجين پس از ازدواج موجد يک سري وظايف و تکاليف مشترکي نسبت به همديگر مي شوند و هر دو بايد کشتي زندگي را با حقوق مشترک پارو بزنند. اولين مسأله در حقوق مشترک، خواستگاري است. براساس عرف و آداب و رسوم، مرد به خواستگاري زن مي رود؛ اما اگر زن به خواستگاري مرد برود اشکالي ندارد. قرآن مي فرمايد: "با هم کفو خود ازدواج کنيد و يا زنان طيب را به نکاح خود در بياوريد." اين آيه نشان مي دهد که مرد به خواستگاري زن مي رود و نيز گفتيم که ايجاب کننده، زن و قبول کننده، مرد است. پس خواستگاري زن از مرد اشکالي ندارد. نامزدي وعده ازدواج است و ايجاد علقه زوجيت نمي کند. پس اگر خواستگاري انجام بشود و هدايايي رد و بدل شود و نامزدي به هم بخورد با اين هدايا به دو صورت برخورد مي شود: اگر هدايا از بين رفتني باشد نياز به استرداد نيست، اما اگر هدايا از بين رفتني نباشد بايد به طرف مقابل برگردانده شود. اخلاق حکم مي کند که عکس و فيلم ها برگردانده شوند، زيرا ممکن است از اين ها سوء استفاده شود اما اگر هدايا، از بين رفته باشند ،بايد قيمت آنها پرداخته شود. زماني که نامزدي در اثر فوت يکي از طرفين به هم خورده است، بايد عين هدايا برگردانده شوند؛ اگر عين هدايا نبود رجوع به قيمت معنايي ندارد. مسأله ديگر در دوران قبل از عقد لزوم ارايه گواهي پزشک قبل از ازدواج است. گواهي پزشک مبني بر نداشتن امراض مسري يا صعب العلاج است. دادن وکالت در ازدواج زن و مرد مي توانند امر ازدواج را به شخص ثالث وکالت بدهند تا صيغه ايجاب و قبول را جاري کند. اگر وکيلي از وکالتي که زن و شوهر به او داده اند تجاوز کند عقد درست نيست. تکاليف مشترک زن و شوهر در قانون 1) حسن معاشرت : اولين تکليف در رابطه بين زن و شوهر حسن معاشرت است که نقش بسيار مهمي را در زندگي ايفا مي کند.

  • نتیجه

یکی از مسائل مهمی که در خصوص نکاح منقطع و یا بعبارتی ازدواج موقت پیش می‌آید این است که آیا این گونه ازدواج نیز همانند ازدواج دائم باید در دفاتر اسناد رسمی به ثبت برسد و یا بدون ثبت مشروعیت قانونی و شرعی خواهد داشت. قبل از آنکه جواب این سوال را بدهیم باید ابتدا به هدف ازدواج موقت باشیم زیرا همان طوری که بیان گردید یکی از اهداف ازدواج موقت جلوگیری از فحشاء و راهکاری برای ارضاء میل جنسی جوانان می‌باشد و با توجه به اینکه کشور ما یکی از کشورهای دارای جمعیت جوان زیاد می‌باشد لذا این ازدواج در راس مسائل جوانان وجود دارد زیرا هرگاه بتوانیم اینگونه ازدواج را پیاده نماییم بالطبع جرائمی که از مشکلات جنسی و شهوترانی پیش می‌‌آید کاهش پیدا خواهد کرد لذا باید وسائل اینگونه ازدواج را راحت‌تر فراهم نمود، پس می‌توان بطور عامیانه و عرفی بیان نمود که شاید نیاز به ثبت اینگونه ازدواج نباشد زیرا با توجه به اینکه اینگونه ازدواج متأسفانه در جامعة ما جنبة عرفی پیدا نکرده و افراد جامعة ما آن را امری بی‌ارزش و نابهنجار تلقی می‌نمایند، لذا باید مقدمات سخت آن را کنار گذاشت، زیرا اگر اینگونه ازدواج نیاز به ثبت داشته باشد دیگر کسی حاضر به انجام اینگونه ازدواج نمی‌شود. زیرا با ثبت اینگونه ازدواج اولاً آتیه تاریکی بدنبال شخص خواهد بود. ثانیاً شاید براحتی نتوان آن را فسخ نمود، لذا باید هر چه می‌شود راحت‌تر برگزار گردد، البته از نظر قانونی در این خصوص صراحتی وجود ندارد اما در مادة 645 قانون مجازات اسلامی و همچنین در مادة 1 قانون راجع به ازدواج مصوب 23/5/1310 بیان می‌دارد که به منظور حفظ کیان خانواده ثبت واقعة ازدواج دائم، طلاق و رجوع طبق مقررات الزامی می‌باشد و مطلبی از ازدواج موقت و ثبت آن به میان نیاورده که می‌توان از مفهوم مخالف این مواد به عدم لزوم ثبت آن پی‌برد و اگر نیاز به ثبت داشت یقیناً در ماده 645 قانون مجازات اسلامی و یا مواد دیگر جداگانه بیان می‌گردید.

موانع نکاح

موانع نکاح اموری هستند که تمام آنها درنکاح شرط و وجود آنها مانع صحت ازدواج است. موانع نکاح را شرایط منفی نیز می توان نامید . این موانع درحقوق ایران شامل داشتن شوهر، استیفای عدد، عده زن ، قرابت درحدودمعین ، مطلقه بودن به ۳ طلاق و۹ طلاق ،کفریالعان واحرام است که به شرح هریک پرداخته می شود.

ازدواج با زن شوهردار

داشتن شوهرمانع نکاح است وزن شوهردار نمی تواند بار دیگر ازدواج کند. اگرچه چند زنی درحقوق ما با شرایطی پذیرفته شده ، اما چند شوهری به هیچ وجه مجاز نیست. تعدد شوهر خلاف نظم عمومی و اخلاق حسنه است و موجب اختلاط نسل می شود و قانون هیچ یک ازکشورهای متمدن این موضوع را نپذیرفته است . نکاح بازن شوهردار باطل بوده و ممکن است سبب حرمت ابدی و همیشگی ازدواج بین زن و مرد دوم شود.

زنا با زن شوهردار

زنا با زن شوهردار موجب حرمت ابدی است . بنابراین پس ازنکاح ، به یکی از علل قانونی مانند طلاق و فوت نیز زن نمی تواند با زانی ازدواج کند ، اعم ازاین که مرد درحال زنا ،عالم به شوهرداشتن باشد یا خیر و اعم ازاینکه زن نیز زناکار محسوب شود یا عمل او ناشی ازاشتباه یا اکراه باشد و مدخوله به وسیله شوهرباشد یاغیرمدخوله .

استیفای عدد

استیفا درلغت به معنای کامل گرفتن است واستیفای عدد دراصطلاح فقهی آن است که مرد ۴ زن دایم داشته باشد و دراین صورت وی نمی تواند زن پنجمی رابه عقد دایم خود درآورد. استیفای عددمانعی برای ازدواج دایم مرد و موجب بطلان نکاح مجدداست .

تعدد زوجات موردبحث و انتقاد بسیاری ازدانشمندان ومتفکران واقع شده وطرفداران ومخالفان جدی دارد . جوامع مغرب زمین عموماً با تعددزوجات مخالف هستند واین موضوع رابرمردم شرق، به ویژه مســـلمانان خرده می گیرند. درمیان شرقیان نیزگروهی با آنان هم آواشده وبه تعددزوجات تاخته اند .چندزنی قابل مقایسه با چندشوهری نیست ، چه اخلاق وسنن اجتماعی دربعضی ازکشورها، ازجمله درکشورما، نظام چندزنی راباحدود وقیودی پذیرفته ، اما چندشوهری درهیچ جامعه متمدنی به رسمیت شناخته نشده واخلاق اجتماعی آن رامحکوم می کند. چندشوهری موجب اختلاط نسل است وبا اصل اطمینان پدری، که حق غریزی وطبیعی انسان است ، منافات دارد ، درحالی که درنظام چندزنی رابطه بین نسل جدید وقدیم مشخـص واطمینان بخش است.

تعدد زوجات پیش از اسلام

  برخی تصورمی کنند ، اسلام منکرتعددزوجات بوده است ، اما این پندارادعایی نادرست است وتاریخ نشان می دهد که چندزنی پیش ازاسلام هم درمیان بسیاری ازملل، به ویژه ملل شرق اعم ازیهودی تا ایرانی وعرب وغیرآن شایع بوده است .

تعدد زوجات در حقوق مدنی جدید

درحقوق جدید ایران باتوجه به فقه اسلامی، عرف وسنت مردم ، تعددزوجات منع شده است. دلایلی مانند نازایی زن، عدم قدرت اوبرایفای وظایف زناشویی، ابتلای زن به جنون یا امراض صعب العلاج ، عدم تمکین زن ازشوهربخصوص فزونی عده زنان برمردان درزندگی امروز می تواند چندزنی را درموارد استثنایی توجیه کند.ماده ۱۴قانون پیشین حمایت خانواده تعدادزوجات رامنع نکرده ، بلکه تنها یک کنترل قضایی برای اجرای عدالت پیش بینی نموده بود. بدین ترتیب که هرگاه مردزن دار بدون تحصیل اجازه ازدادگاه مبادرت به ازدواج مجددمی نمود، برابربند آخرماده ۱۴آن قانون وماده ۵قانون ازدواج، به حبس جنحه ای از۶ ماه تا ۲ سال محکوم می شد. مرد نمی تواند با داشتن زن ،همسردوم اختیارکند، مگربارضایت همسراول ، عدم قدرت همسراول به ایفای نقش زناشویی ، تمکین نکردن ازشوهر، ابتلای زن به جنــون ویابیماری های صعب العلاج ، محکومیت زن واعتیادوی به هرگونه موادمخدر، عقیم بودن وترک خانواده ازسوی زن مواردی هستند که اجازه تعداد همـــــــسررا به مرد می دهد.

کاهش آمار تعداد زوجات

آمارها نشان می دهد که نظام چندزنی درایران روبه کاهش دارد ونسبت اینگونه زناشویی به مجموع ازدواجهای به وقوع پیوسته درکشور رقم مهم و نگران کننده ای را تشکیل نمی دهد. تحولات اجتماعی و اقتصادی کشور و دگرگونی هایی که درافکار،عقاید وشیوه زندگی پدیدآمده است ، کاهش تعداد زوجات وبسنده کردن به یک زن را ایجــــــاب می کند، چراکه ازسویی استقلال اجتماعی واقتصادی زن باعث شده که زنان کمتر احساس نیاز به قبول شوهرمشترک نمایند وکمتربه ازدواج با مرد زن دار تن دهند.

بعلاوه درقدیم وسعت خانواده وکثرت اطفال مطلوب بود وازاین رو چه بسا زن اول درصورت نازایی به شوهرتوصیه می کرد زن دیگری اختیارکند وگاهی خودبه خواستگاری می رفت، ولی امروزه مردم علاقه ای به وسعت خانواده وفزونی اولاد ندارند.

درگذشته گاه شوهر چندزن می گرفت تا آنان به عنوان کارگر رایگان در واحد اقتصادی خانواده ایفای نقش نمایند اما امروزه نیازی به زنان متعدد برای پیشبرد اقتصادخانواده نیست همچنین بالارفتن سطح زندگی، دشــــــواری تامین هزینه های خانواده، فزونی بیش ازحد توقعات زنان وتقویت حس حسادت آنان را نیزنباید دراین زمینه نادیده گرفت.

نکاح یا زنا با زنی که درعده است

نکاح بازنی که درعده دیگری است، درحکم نکاح بازن شوهرداراست . بنابراین نکاح مزبور باطل و موجب حرمت ابدی است. اگرکسی با زنی که درعده طلاق و یاعده وفات است، با علم به عده وحرمت نکاح ازدواج کند،عقد باطل وآن زن به طورمطلق برآن مرد حرام ابدی می شود. همین گونه است اگرازدواج بدون علم به این دو امریا یکی ازآنها واقع شده ونزدیکی هم صورت گرفته باشد، امادرصورت جهل به عده وحرمت نکاح یا یکی ازاین دو و عدم وقوع نزدیکی، عقدباطل است، ولی حرمت ابدی حاصـــل نمی شود.

برابرماده ۱۰۵۴ قانون مدنی ، زنا با زنی که درعده رجعیه است نیزموجب حرمت ابدی است، زیرا زنی که درعده رجعیه است، درحکم زوجه بوده وزنا با چنین زنی درحکم زنا بازن شوهرداراست، ولی زنا با زنی که درعده طلاق بائن یا عده دیگری به جزعده رجعیه باشد، موجب حرمت ابدی نخواهد بود،همان گونه که زنا با زن آزاد ایجاد حرمت نمی کند، یعنی زانی می تواند با زانیه ازدواج کند.

مطلقه بودن به ۳ طلاق و ۹ طلاق

مطابق ماده ۱۰۵۷ زنی که ۳ مرتبه متوالی زوجه یک نفرشود و مطلقه گردد، به آن مرد حرام می شود، مگراین که با عقد دایم به زوجیت مرددیگری درآمده و پس ازوقوع نزدیکی با او به واسطه طلاق یا فسخ یا فوت، فراق حاصل شده باشد . بدین ترتیب چنانچه چنین زنی بامرد دیگری ازدواج کند، نکاح دایم باشد ونه موقت، بین زن و مرد نزدیکی واقع شده باشد ونکاح به علتی مانند فوت شوهریا طلاق باطل شده باشد تجدیدازدواج وی با همسرسابقش مجازخواهد بود.

منع نکاح زن مسلمان با مرد غیرمسلمان

درمورد نکاح، قانون مدنی به تبعیت ازفقه اسلامی، نکاح زن مسلمان را با مردغیرمسلمان ممنوع کرده است. فقهای امامیه دراین باره گفته اند اگراسلام آوردن زن قبل ازنزدیکی باشد درهمان حال نکاح منفسخ می شود وزن را مهری نیست، ولی اگراسلام آوردن زن بعدازنزدیکی باشد، فسخ عقد منوط به انقضای عده است و زن استحقاق مهررا خواهد داشت.

نکاح مردمسلمان بازن غیرمسلمان

درخصوص ازدواج مردمسلمان بازن غیرمسلمان، قانون مدنی ساکت است و ظاهراین است که قانونگذار باتوجه به فقه اسلامی نخواسته این ازدواج را فسخ کند، درفقه اسلامی نکاح مرد مسلمان با زن اهل کتاب مجازاست وزن اهل کتاب زنی است که مسیحی، یهودی یا کلیمی باشد.

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 13
  • کل نظرات : 37
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 11
  • بازدید ماه : 21
  • بازدید سال : 103
  • بازدید کلی : 8,388